رفتن ب خونه عزیز
امروز با همدیگه داشتیم میرفتیم خونه عزیز پیش باباجون که دستم بند بود جلوی درخونمون روی گلدون های جلوی ساختمونمون گزاشتمت تا وسایلام جابه جا کنم همونجا ازت عکسم گرفتم
فردایاپس فردا باباجون میخاد بره ماهشهر ماموریت کاری برا همین اومدیم قبل رفتنش ببینیمش دلم براش تنگ میشه مطمئنم تو هم همینطور چون خیلی دوسش داری
اینم منو تو عزیز دلم که پرتت کردم بالا و کلی ذوق کردی😄😄
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی